همه بیش از حد محل آرام

زمانی که من را log off کار امروز در شش بیمار تصادفی به پنجره که در آن من نگران اتمام زمان بارها و بارها. برای این ساعت آینده من صبر کنید گوش دادن به موسیقی آرام نیویورک در طول مستند: غوغای پرندگان و کامیون و خس خس سینه در فاصله یک سرهم بند باد سنج. در نهایت در هفت وحشتناک آرامش خواهد بود و غرق در دریایی از سر و صدا به تمام شهر می آید خروش دوباره به زندگی است. برای چند, با شکوه, unhinged دقیقه همسایگان من را چوب سر خود را از پنجره سرمایه گذاری بر روی عرشه در گلدان و تابه, و بالاتر از همه فریاد "WOOO!" افتخار نیویورک بهداشت و درمان کارگران است.

و من سمت راست وجود دارد با آنها فریاد "WOOO!" با من گردن craned به شب درجه. من می دانم که من این کار را به خاطر من انجام داده ام آن را تقریبا هر روز برای ماه می باشد.

هیچ مجموعه ای از زمان که ما توقف "WOOO!"-ing. اکثر شب من تا زمانی که من را از تماس با چشم با کسی که در سراسر حیاط فورا شکستن طلسم. در آن لحظه من به یاد داشته باشید که وجود ندارد بهداشت و درمان کارگران به طور خاص ما در حال جشن—نزدیکترین بیمارستان است که یک و نیم مایل دور است و دور از کف زدن مانند تمرین در اسپانیا در طول مستنداحتمالا بیشتر احترام راه را به افتخار مردم مقدم است. اما در نهایت این بد اخلاق در فوتبال holler نیست برای آنها آن را برای ما. سکوت شما غیر قابل تحمل است.

سر و صدا ثابت است که به شهر نیویورک بافت آن از بین رفته است. گرم از خنده, نوجوانی, سیگار, در stoops سرد است. شاد هادی قطار که روال همیشه سقوط تخت در جمعیت سخت ("نفس خود را نگه دارید—ما در حال رفتن در زیر آب! فقط شوخی!") در حال حاضر فقط یک حافظه علاقه. حتی بوق تاکسی ها کاهش یافته است خاموش, جایگزین های گاه به گاه نگرانکننده آمبولانس ناله. یک شهر پر از مردم که سرعت پیاده روی را از طریق جمعیت yakking در هدست مانند هالیوود عوامل تبدیل به یکی که در آن ساکنان listlessly amble پایین پیاده رو حمل کیسه های مواد غذایی. غیر قابل اجتناب الدین از 8 میلیون نفر بود و یک همسایگی صدا. من آنها را از دست ندهید.

زمانی که من برای اولین بار وارد نیویورک, شهرستان احساس مانند یک حمله حواس من. نه سال پیش من در آنو من نقل مکان کرد و از خواب آلودگی و خیابان در پراویدنس, رود آیلند به یک آپارتمان بیش از یکی از شلوغ ترین رستوران دالان در سمت شرق پایین. The hazing در اوایل آغاز شده اما ما می تواند رسیدگی به یک تخت ساده اشکال آلودگی است. آن را غیر ممکن به پیش بینی وحشیگری از شهر نیویورک در بخش حمل و نقل است.

روزانه 4 صبح jackhammering آغاز شده چند سال به ما اجاره نامه. شب اول من تازه به سرعت از طبقه پایین در سهامی خاص به فریاد کارگران ساختمانی. او بازگشت و نیم ساعت بعد با بدبختی نگاه بر چهره او و دو جفت فلورسنت شمع. آن می تواند بوده ام بدتر: برخی از ساکنان بیش از پل بروکلین سایت ساخت و ساز نمی خواهد خواب برای سال.

تا پایان سال, اگر چه من تا به حال فقط سازگار به تلفن های موبایل از شهر, من معتاد شد. من این را زمانی که دوست دختر من و من رفتم کوله پشتی در مونتانا پارک ملی گلیشر. ما راه می رفت از پارک کوچک فرودگاه به سکوت جهان تحت گیج کننده ناآشنا آسمان است. داشتن ابلهانه انتظار فرودگاه به یک کابین ایستاده ما به پایان رسید تا ابتلا به یک آسانسور از یک راننده کامیون که نقل مکان کرد و تفنگ خود را به سمت تنه به اتاق را برای ما کوله پشتی. در زمان سوار شدن او به ما گفت که دو خرس در حال حاضر mauled گردشگران که ماه اصرار او ما را به پارک خود را. اگر ما می خواهم زحمت نگاه کردن به آن از قبل ما را شناخته ام که سفر ما به صف تقریبا کاملا با اوج خرس فعالیت در مونتانا.

پس از پارک رنجرز به ما نشان داد یک ویدئو آموزشی در مورد نحوه مک گریزلیز و بازی مرده ما تمرین واقعی تنها دفاعی بود که به کف زدن و فریاد "هی خرس!" (پارک فروشگاه بود تازه از خرس زنگ.) در پایان ما صرف فقط دو شب در پارک با صدای بلند بینی در خرس نگهداری فریاد نامرئی خرس و کف زدن تا زمانی که کف دست ما رفت و بی حس. جسارت به گم شدن-آشغال کمپ سایت به توالت در شب احساس مانند یک برنامه به طور بالقوه مرگبار قمار بنابراین ما باقی می ماند در چادر ما با کامل مثانه و مضطرب می پروراند. در نیویورک ما کشف سر و صدا از پن ایستگاه نبود خیلی آزار دهنده دیگر.

قدرت پردازش از سر و صدا بودند ناگهان آشکار است. بلندی صدا در جنگل بدان معنی است که شما نمی خواهید برای دریافت خورده توسط یک خرس. بلندی صدا در این شهرستان بدان معنی است که شما نمی خواهید برای دریافت پایمال, سرقت, اجرای بیش از, لمس کردن یا هل بر روی یک مترو آهنگ. افرادی که با صدای بلند: pickpockets. افرادی هستند با صدای بلند: بانویی که به شما می گوید شما کاهش یافته و پول خود را. آرام مست می اندازد تا بر شما. با صدای بلند, مست, هشدار شما را از حضور خود را از انتهای دیگر از مترو پلت فرم. متوسط سطح سر و صدا در مترو نیویورک پلت فرم 86 دسی بلدر مورد به عنوان با صدای بلند به عنوان یک دفع زباله. در رفت و آمد من شنیده ام یک مرد زیر "eyyyy من walkin' در اینجا!" پس از اما فریادهای "ببخشید" "لطفا جای من" و "من می تواند به شما کمک کند ؟" آشنا هستند بخش هایی از MTA موسیقی متن فیلم.

در طول سال من آمده ام به قدردانی رفاقت به اشتراک گذاشته شده توسط نیویورکی مرور گوش-تقسیم سر و صدا. من استفاده می شود به آن را ببینید هر روز صبح در اسکس-Delancey street ایستگاه مترو که در آن اطلاعیه ها بودند غیر ممکن است به بیش از جمعیت, قطار و کابوی انفجار "پلکان به بهشت است." از آنجا که F و M قطار را همان متوقف می شود اما سفر در سطوح مختلف مسافران را به تصمیم می گیرید که آیا برای ایستادن در بالا یا پایین سیستم عامل حدس زدن که قطار هر چه زودتر خواهد آمد. اما به جای پیروزی (و لذت بردن از برخی از مقدار مورد نیاز آرنج اتاق) اگر قطار خود را وارد برای اولین بار من را با لذت به مسافران تشکیل همزیستی بسته در بالا و پایین پله ها یک گروه سیگنالینگ به دیگر آمده آمده حال آموزش است که در اینجا!

سر و صدا باعث می شود شما یک نیویورکر با صدای بلند فرد است. این که آیا شما شروع هاوکینگ محصولات مراقبت از مو محصولات در خیابان و یا جیغ سفارش نوشیدنی در یک کلوپ شبانه و آن را در این شهرستان نیاز به بالا بردن صدای خود را. اگر شما می خواهید به غذا خوردن شما باید به داد آنچه شما می خواهید در ساندویچ خود را. اگر شما می خواهید برای رفتن به یکی دیگر بار شما باید به فریاد این میل را به دوستان خود. اگر شما یک فرد واقعی در خیابان هیچ کس را انتخاب کنید سر خود را مگر اینکه شما را به برخی از سر و صدا. و اگر شما می خواهید را به ایستادگی کردن برای مستاجران حقوق یا در همبستگی با اتحادیه کارگران تبریک می گویم شما رو به علت یک اختلال.

زمانی که من شروع به نوشتن این مقاله من می خواهم هر چیزی را به غرق کردن فیلم ترسناک موسیقی متن فیلم از شاخه های درخت swaying در باد. عبور باند دوچرخهسواری یا کامیون انفجار سرودهای واجد شرایط می تواند به عنوان برجسته از روز من. در حال حاضر آن را شرم آور چقدر کوچک من خواسته بودند. در هفته های اخیر یک صدای جدید را آغاز کرده است پر نیویورک در خیابان ها در شب یک صدا خواستار تغییر آن را بزرگتر از من و یا شهر که سر و صدای من از صمیم قلب از دست ندهید.