دعوی قضایی می گوید که پلیس بازنشسته می گوید رئیس پلیس نیویورک بارها به او در استادیوم یانکی تجاوز کرده است.
نیویورک - به گفته پلیس سابق در پرونده دادگاه عالی برانکس، یک افسر پلیس بازنشسته شهر نیویورک می گوید که او پلیس - و شغل مورد نظر در استادیوم یانکی - را ترک کرد، زیرا رئیسش مکرراً به او در استادیوم تجاوز کرد.
پلیس سابق ادعا می کند که کاپیتان پلیس نیویورک، جفری برینزا، ابتدا پس از کار در حمام در استادیوم برانکس در ژوئن 2020 به او تجاوز جنسی کرد و پس از آن بیش از یک سال بعد، طبق دادخواست علیه برینزا و شهر، به زور او ادامه داد. در روز دوشنبه.
این افسر بازنشسته که خواست نامش فاش نشود، به نیویورک دیلی نیوز گفت: "زمان هایی بود که احساس می کردم بی پایان است." "من بارها گریه می کردم. من فقط می خواهم تعجب کنم که چگونه می خواهم از این وضعیت خلاص شوم. آخرش را ندیدم. احساس میکردم خیلی گرفتار شدهام... خیلی بیفایده و بیهدف احساس میکردم.»
این زن 47 ساله گفت که در حال کار در بخش 50 ریوردیل بود که در مارس 2020 جایی در جزئیات استادیوم یانکی به او پیشنهاد شد.
او گفت که وقتی کهنه سرباز 20 ساله جزئیات ورزشگاه را شروع کرد، برینزا او را زیر بال خود گرفت.
اما برینزا 48 ساله به زودی این زن را به راننده شخصی خود تبدیل کرد و اصرار کرد که او با او به انجام وظایف خود برود.
طبق کت و شلوار، سه ماه پس از اقامتش در استادیوم، او گفت که متوجه شد شخصی پشت سرش در حالی که دستانش را در حمام میشوید، کمین کرده است.
این مستمری بگیر به یاد می آورد: «او مرا از پشت دور کمرم گرفت. او را گرفتم و دستانش را از کمرم برداشتم و احساس کردم چنگالش سفت شد و در همان لحظه متوجه شدم چه کار می کند، گفتم نه. او گفت بله."
این زن ادعا می کند که برینزا او را مجبور به داشتن رابطه جنسی دهانی با او کرده است، پس از آن او را به سینک هل داده و به او تجاوز کرده است، جزئیات محاکمه.
مادر سه فرزند گفت که او بدون هیچ حرفی رفت.
"من ترسیده بودم. خیلی چیزها از سرم گذشت. او توضیح داد: "به نوعی خودم را سرزنش کردم، انگار شاید بتوانم بلندتر فریاد بزنم."
چند روز بعد، این زن ادعا کرد که برینزا او را به دفتر خود فراخواند، از او پرسید که آیا به کسی در مورد آنچه در حمام رخ داده است گفته است یا خیر، و گفت که ممکن است دچار مشکل شده باشد.
«همه فکر میکنند که او آدم بزرگی است. همه او را دوست دارند. این زن گفت: من تازه وارد ورزشگاه بودم. می ترسیدم چیزی بگویم چون او کاپیتان است.
این پرونده میگوید که آزار ادعایی ادامه پیدا کرد و برینزا او را مجبور کرد که در دفتر یا ماشینش با او رابطه جنسی دهانی داشته باشد، گاهی اوقات بیش از یک بار در روز.
او گفت: «احساس میکنم هر بار تحت فشار قرار گرفتهام.
در این دادخواست آمده است که اگر او "خود را در برابر تجاوزات جنسی او غیرقابل دسترس می کرد"، برینزا وظایف کمتر مطلوبی را به او می داد، که طبق اسناد قانونی آنها را "تکه ای از نشریات شیطانی" نامید.
در طول هفتمین دوره بازی یانکی، زن ادعا می کند که به جای اینکه برای پایان بازی موقعیتی را در خارج از خانه بگیرد، برینزا مجبور شد در دفتر خود بماند.
رئیس او سر او را به کشاله رانش فرو برد و گفت: "شما بر اساس پرونده، مسئولیت را بر عهده بگیرید."
فرد لیختماچر وکیل این زن گفت: «نظارتان پلیس نیویورک باید از نگاه کردن به زیردستان خود به عنوان برده جنسی بالقوه دست بردارند.
او گفت، پس از تجاوز ادعایی در رختکن زنان نیویورک در استادیوم یانکی در ماه سپتامبر، این زن تصمیم گرفت که دیگر نمی تواند خشونت را تحمل کند، زیرا متوجه شد که این خشونت عشق او به کار و سلامت جسمی و روانی را از بین می برد.
"من حتی نمی توانستم وارد ساختمان شوم. "او گفت" عجیب ترین چیز بود. به معنای واقعی کلمه انگار نمی توانستم حرکت کنم. نمی توانستم بروم. قلبم تند تند می زد و می خواستم عرق کنم... همه آنجا بودند، اما نبود. یکی برای صحبت کردن."
او گفت که در همان ماه، او حملات ادعایی به یک نماینده اتحادیه را گزارش داد که پلیس شهر نیویورک را که تحقیقاتی را توسط وزارت کشور آغاز کرد، در جریان قرار داد.
پلیس شهر نیویورک اعلام کرد که این اتهامات در دست بررسی است و از اظهار نظر در مورد این شکایت خودداری کرد. اداره حقوقی شهر گفته است که در صورت ارائه پرونده، بررسی خواهد کرد.
برینزا یک ماه پس از اینکه زن برای اولین بار با وزارت کشور صحبت کرد، به منطقه 25 منتقل شد.
نمی توان با کاپیتان برای اظهار نظر تماس گرفت، اما کریس موناهان، رئیس انجمن کاپیتانان پلیس نیویورک، گفت: "اینها ادعاهای اغراق آمیز و جامعی هستند که به نظر می رسد دروغ است."
این زن خیلی زود بازنشسته شد و اعتقاد چندانی به تحقیق در مورد یکی از اعضای ارشد بخش نداشت.
او گفت: "اداره پلیس جایی ندارد که کسی مثل من از سروان شما گزارش بدهد." "یکی از چیزهایی که می خواستم به طور معجزه آسایی اتفاق بیفتد این بود که به سر کار برگردم، اما فکر نمی کنم این واقعیت باشد.
"دوست دارم بدانم که هیچ کس دیگری از آن چیزی که من از سر گذرانده ام عبور نخواهد کرد."
———
[ad_2]