زندگی در حال تغییر سفر مجموعه Kamara در NFL مسیر

سفر جاده ای را آغاز کرد در آبیجان. در اوایل 2000s صبح در ساحل عاج را شلوغ ساحلی سرمایه یک پسر جوان و مادرش پا به یک اتوبوس حمل و نقل. و برای ساعت ها آنها rumbled شمال غرب به همراه بزرگراه ها و جاده های خاکی دور از خانه. آنها rumbled از طریق روستایی غرب آفریقا, گذشته سبز و شوره به سمت گینه. به دیدار دایی پسر به عهده گرفت.

این بود تا بعد از آن که پسر Azur Kamara متوجه شدم فرض خود را فقط تا حدی درست است.

این نوع از لحظهای که سوسو به Kamara سر هر طوری که اغلب حتی به عنوان او تعقیب یک فوتبال حرفه ای حرفه ای دو دهه و هزاران مایل دورتر. عکس از دوران کودکی; از این تحول است که آن را پر از چالش ها مواجه می شوند.

اما فوری نیست او روشن, او امد و شد زیاد. آنها نیست زخم است. آنها یادآوری می شود سپاسگزار است. و یادآوری از آنچه که او می تواند غلبه بر. آنها دلایل او ساخته شده خود را به 6 پا-4, 248 پوند لبه-عجله تهدید. و دلایل تیم NFL دیدن اواخر دور پتانسیل خیلی بیشتر.

آنها Kamara می گوید: دلایل "[من] مرد من امروز هستم."

اما کسانی که ساعت ها در جاده ها نیست به همین دلیل او را از گفتن این داستان خاص. اتوبوس وارد با خیال راحت در خانه عمو در گینه. زمانی که آن جوان Azur محدود با پسرعموهای خود را به بازی.

او با گفتن این داستان چون هنگامی که او آمد به خانه مادر رفته بود. و اگر چه او نمی دانست که آن را در زمان او هرگز او را در آفریقا دوباره.

گینه زندگی

Azur Kamara را Djaka است نقش خود مدل. بازگشت در اوایل 2000s او نمی تواند توضیح دهد که چرا. او کاملا آگاه است که او "رفتن را از طریق بسیاری از بار دشوار است." اما او را دیدم او را رنج. روز پس از روز. هر چه آن را در زمان برای قرار دادن مواد غذایی در او سه فرزند را در شکم; لباس خود را ضعیف بدن; یک سقف بالای سر خود را. Azur به یاد واسطه او شیرینی خانگی برای همسایه. او همچنین می داند که وجود داشت خیلی او را نمی بینیم و یا نمی به یاد داشته باشید; برخی "مسائل خانوادگی در رفتن" مسائل او نمی خواهد با غور.

در آن زمان هر چند او جوان بود. و بعد از مادر کاهش یافته است او را در خانه عمو سپس ادامه داد: او در راه زندگی و ادامه داد: در بیش از حد. Azur حل و فصل را به یک روال او از روی علاقه به یاد می آورد. نماز در این مسجد در کنار درب. آبکی-برنج صبحانه خاله خود را. 20 دقیقه پیاده روی به عربی مدرسه. 5-در 5 بازی فوتبال پس از آن توپ را از لغزیدن در خاک خود دوستان غوغای دور لبخند خود نگران آزاد. این مهم نیست که برخی از روزها هیچ صبحانه در همه. مهم نیست که چهار نمرات بسته بندی شده بودند به همان درس است. مهم نیست که در این زمینه تا به حال هیچ چمن.

پس از آن وجود دارد زندگی در گینه ایجاد کرد که در آن خانواده خواهد تشکیل یک بار در سال. Azur و پسرعموهای خود را همه از 7 یا 8 سال, مهاجرت مایل به بهانه آب هر دو یا سه روز. آنها می خواهم پر کردن سطل و یا ظروف در یک هست. آنها می خواهم بلند آنها را بر روی سر خود را و مارس به عقب تحت ضرب و شتم تابستان, خورشید, هر ریخته قطره به نمایندگی از تلاش هدر رفته است. همه در mudhouses – 15 نفر در هر سه اتاق خواب Azur برآورد شد شمارش آنها.

در این روستا Azur خواهد دوباره با خواهر, Amie و Fatu که می خواهم به ماندن با بستگان دیگر. آنها هم بودند parentless خارج از تصویر و مادر محل ناشناخته است. آنها هم تا به حال شنیده نشده از او را از او کاهش یافته و آنها را در گینه نو.

تا چند سال بعد دایی رو یک تماس تلفنی. او رله پیام به بچه ها.

مامان در ایالات متحده است.

آمریکا سفر

Amie گریه کرد. Azur نمی دانم که چگونه یا چرا مادر فرار کرده بود. خواهر و برادر بودند مبهم آگاه است که یک جنگ داخلی درگرفته در ساحل عاج در حالی که آنها رفته بودند. اما مادر هرگز صحبت در مورد برنامه های خود را. گفت: هرگز grand خداحافظی. و ایالات متحده ؟ بچه ها به سختی می تواند حتی مفهوم آنچه در ایالات متحده بودند.

به زودی آنها متوجه آنها ممکن است قادر به او بپیوندند.

تا کنون پس از اقامت در آریزونا Djaka شده بود مرور بوروکراسی; خزنده از طریق بارگذاری-مجتمع پناهندگان فرآیندهای; و امیدوار. او در ارتباط برقرار کردن به طور متناوب با اعضای خانواده از 7000 مایل دور. او تا به حال رها کودکان است. او به دنبال پناهندگی در ایالات متحده آمریکا به عنوان وسیله ای برای یک زندگی بهتر — نه تنها برای خودش بلکه برای آنها.

بنابراین با جنگ داشتن درگذشت پایین, Azur, Amie و Fatu وصل و بازگشت به آبیجان. و حدود پنج سال پس از مادر خود را ترک کرده بود آنها دریافت مجوز به دنبال او. آنها می دانستند هیچ زبان انگلیسی و تا به حال چند وسایل. اما پروازهای خود را — برای اولین بار بین قاره ای آنهایی که از زندگی خود – بودند رزرو شده است.

آنها حاوی یک چمدان هر کدام. آنها در زمان خاموش از Abidjan, فرود در پاریس deplaned و reboarded سپس سوار برای نیویورک. بالای اقیانوس اطلس Azur اعصاب لرزاند. او گوش داد و فریاد در سکوت درد. خدمه پرواز در خدمت مواد غذایی آمریکایی خواهر و برادر تا به حال هرگز قبل از دیده می شود. خواب و آسایش گریزان بودند.

زمانی که آنها فرود آمد در نیویورک مرموز تکه های سفید در حال سقوط از آسمان است. آنها خارج پا به سرد آنها هرگز تجربه کرده است. در یک اتوبوس سوار شدن به یک ترمینال آنها cruised توسط ده ها تن از اتومبیل. Amie خواسته راننده اتوبوس اگر آنها برای فروش. هیچ راننده توضیح داد که آنها به سادگی پارک شده است.

صبح روز بعد خواب محروم و تحت الشعاع قرار Kamara, کودکان غرق به کرسی پا نهایی 24-plus-ساعت سفر. آنها وارد ققنوس فرودگاه بین المللی برگرفته توشه خود را و اسکن شده رو برای یک نگاه اجمالی از مادر خود را در یک و نیم دهه است. یکی از Azur خواهران برای اولین بار به رسمیت شناختن او و فریاد. خیلی زود هر سه darted به سمت او. اشک جریان پایین صورت خود را. به پیوست خانواده آویخته اندام در اطراف یک دیگر و فشرده ، آن روز 1 آغوش 1 یک زندگی جدید است.

زندگی در یک سرزمین خارجی

زندگی جدید دشوار بود. Azur ثبت نام در نزدیکی یک دبیرستان. همه صحبت کرد و زبان او هرگز آموخته است. و هنگامی که او در نگاه اول ششم-grade math worksheet "من دیدم حروف و اعداد مخلوط" او با خنده می گوید, یادآوری خود را از سردرگمی در جبر و مقابله.

"در آفریقا نبودم یادگیری هیچ کدام از آن."

حتی کلاس درس تنظیم شد و جهان را از آنچه او می دانست. خود کلاس ششم معلم به او یک کتاب ارزشمند با ترجمه. اما فرهنگ شوک واقعی بود. نمرات خود را فقیر بودند. همکلاسی های خود را خواهد سرگرم کننده را از راه او لباس پوشیدن و یا صحبت کرد فقط به عنوان ناپدری هشدار داده بود آنها خواهد بود.

از طریق آن همه خود را مثبت و صبر به ندرت شک و تردید عمل. Azur با حضور چهار های مختلف مدارس چهار سال اول خود را در ایالات متحده او ساخته شده برخی از دوستان اما خجالتی طبیعت تا حد زیادی نگه داشته برای خودش. او با بازی فوتبال و مطالعه قرار گرفت. او یک بار به تماشای یک Packers بازی با چند رفقا اولین قرار گرفتن در معرض فوتبال آمریکایی. آنها سعی در توضیح این ورزش به او. دیگه از اول پایین مفهوم او تلاش برای درک آن است.

زندگی خود را برای همیشه تغییر هر چند تابستان قبل از سال اول در دبیرستان مرکزی در منطقه ققنوس. ثبت نام در روز در ماه ژوئیه, سر مربی تیم فوتبال Jon کلنتن خواهد اردوگاه در دفتر خود و چشم دانشجویان ورودی. زمانی که 6 پا حدود 160 پوند Azur وارد شده برای ثبت نام کلنتن خود را معرفی کرد و از او پرسید: آیا شما فوتبال بازی کند ؟

Azur نه تنها بازی نمی کند آن او می خواهم هرگز ایفا کرده است. کلنتن خواست او را امتحان کنید. هر دو در حال سپاسگزار او بود.

"ما تا به حال به یاد او همه چیز'

امروز او یک NFL چشم انداز. هفت و نیم سال پیش Azur خود را دریافت کرد اولین مجموعه از پد و نمی دانم چه باید بکنید با آنها. هم تیمی تا به حال برای کمک به. زمانی که او کشیده کلاه ایمنی خود را بر سر او ناگهان خود را بلند. "چگونه می توانم اجرا در اطراف با این همه چهار چهارم?" او فکر می کردم.

"ما تا به حال به یاد او همه چیز" کلنتن می گوید. "چگونه در یک موضع چگونه به انجام ... همه چیز است."

اما Azur شد و سریع حاضر یادگیرنده در فرد دریل و تابستان تمرینات. او را برداشت تا پاس-عجله حرکت و رفت و آمد مقابله با تکنیک و دفاعی مفاهیم. به عنوان او بهبود یافته و او نیز آموخته و به عشق این بازی است. توسط سال دوم او را به عنوان تیم اول دانشگاه یا دانشکده دفاعی lineman. پاره ACL در زمان دور دوم نیمی از این فصل و بسیاری از offseason. اما در اواسط سال دبیرستان خود را کلنتن می گوید او "unblockable." توسط ارشد سال, روز شنبه فیلم جلسات تبدیل شده بود Azur برجسته نشان می دهد. او دو برابر به عنوان یک تخریب مانور سه برابر شده و به عنوان یک فوتبالیست و حتی در زمان یک ضربه بازگشت به خانه. کالج عمده برنامه ها در زمان اطلاع.

بزرگترین مانع این مدرسه بود. کالج شد مسیر خود را به بخش I. به او کمک کرد آریزونا غربی به دو ملی JUCO عنوان بازی او نیاز به کمک در کلاس درس. او با حضور روزانه درسی جلسات. ریاضی هنوز هم مشکل او را. در یکی از کلاس او teetered در آستانه شکست است. یک نمره قبولی بود و بلیط خود را به هم بزرگ است. هر چیزی کمتر ...

اما هیچ. ذهن خود را نمی وجود دارد. نمی رفتن وجود دارد. "شکست بود یک گزینه نیست," او می گوید. "اگر من تا به حال شکست خورده است که کلاس من تا به حال هیچ چیز دیگری برای انجام این کار."

به جای ذهن او شتافت از طریق سال به خاطر سپردن و reliving سختی.

و آن به این نتیجه رسیدند: "من بیش از حد اجازه دهید به یک کلاس خراب کردن زندگی حرفه ای من."

"من خدا را شکر روزمره'

Azur Kamara فکر می کند در مورد این اغلب. او فکر می کند به طور فعال و آگاهانه در مورد قابل توجه خود را از 22 سال بر روی زمین است. او فکر می کند که به گینه ایجاد کرد; به مایل طولانی treks با گالن آب در خرد کردن کوچک خود را سر به صبح با صبحانه و تنگ محله های زندگی و بدون پدر و مادر. او فکر می کند در مورد braving کلاس ششم با زبان انگلیسی استعداد. او فکر می کند در مورد آموزش فوتبال از ابتدا.

او همچنین فکر می کند در مورد مادر و سختی و فداکاری. در مورد همه بار او می تواند داده اند تا در آینده خود و فرزندان او را. Azur می داند که هزاران نفر از والدین را تسلیم. مادر خود را هرگز. "او هنوز هم هل دادن به این روز," او می گوید. "من نمی دانم او چگونه آن را ندارد."

او فکر می کند در مورد این هر زمان که بازدید سختی اما با زور و اجبار. و در مورد اخلاقی از داستان درس مادر خود را به او آموخت.

"خانواده من شده است از طریق بیش از حد" او می گوید. "من شده است از طریق بیش از حد به من را در این وضعیت من امروز برای من خودخواهانه اجازه دهید آن بروید."

سفر سوخت هر اضافی چابکی مته; هر وزن-اتاق هرزه; هر اضافی 15 دقیقه مطالعه است. آن را سوخت او را از طریق که کلاس ریاضی در آریزونا غربی و به کانزاس جایی که او ساخته شده رول افتخار و دیدم بالقوه به عنوان یک لبه حمله کننده. آن را سوخت او را در ماه دسامبر و ژانویه به عنوان all-star game دعوت رفت و هیچ کدام وارد صندوق پستی خود را. با این وجود صبح روز بعد از صبح او به وجود آمد قبل از 5 و وارد یک مرکز آموزش با 8. او مورد حمله با سرعت دریل و آسانسور. او همواره در بعد از ظهر برای بیشتر خود را مثبت بی امان.

و سپس در روز دوشنبه در ماه ژانویه او تلفن زنگ زد. Kamara به رسمیت نمی شناسد ، او را برداشت. و نهان خود کار پاداش داده شد. آن ارشد کاسه مدیر جیم Nagy. "صادقانه" Kamara می گوید: "یکی از بزرگترین لحظات زندگی من است."

او می بسته بندی شده برای حولا کاسه. در عوض صبح روز بعد او پریدند در یک پرواز به Alabama. او وارد تنها در زمان برای عمل است. او تحت تاثیر برخی از NFL استعداد ارزیاب به اندازه کافی برای به دست آوردن یک نقطه در فوریه ترکیب که در آن او زد 4.59 40. در سراغ اصطلاح او را "خام" و "پروژه است." در رایج زبان انگلیسی, او طولانی و ورزشی با چیزهای زیادی برای یادگیری و اشتیاق به آن را یاد بگیریم.

در پیش نویس NFL نظر او یا شنیدن نام او به نام آینده شنبه یا ثبت نام به عنوان عامل رایگان undrafted. در هر صورت او را جشن می گیرند با خانواده. او را به خواب رفتن آن شب یک بازیکن حرفه ای فوتبال.

و در حدود ساعت 5 صبح روز بعد او را از خواب بیدار. او لباس. او را پاک خود را.

او را بالا می برد او امده 35-اینچ, اسلحه, پس از آن برابر آنها. او را تعظیم رو به جلو و پایین خود را معوج بدن به طبقه. او را دعا کنید.

و به جای غم و اندوه هر چیزی او تا به حال در زندگی او خواهید بود سپاسگزار برای آنچه که او ندارد.

"ما فقط خوش شانس بود صادقانه با شما" Kamara می گوید. "من خدا را شکر روزمره است."

بیشتر از یاهو ورزشی: