بالش بادی - نه برای همه
حتی با وجود خطر آشکار چافو، چاقوی فلزی، برخی بالای تخت نوزاد آویزان میکردند؛ زیرا فکر میکردند که فلز و آهن جلوی حمله نیروهای فراطبیعی را میگیرد. مسیحیان باور داشتند که انسان در هنگام خواب، در برابر حملهٔ نیروهای فراطبیعی آسیبپذیرترند؛ زیرا نیروهای شیطانی در هنگام تاریکی به اوج قدرت خود میرسند. دورهٔ میانیِ (یا قهرمانانهٔ) او از سال ۱۸۰۲، اندکی پس از بحران شخصیاش که در ارتباط با ناشنوایی به وجود آمده بود، آغاز شد. اندکی پس از آن، در دسامبر سال ۱۸۲۶، بیماری وی دوباره شدت یافت و با استفراغ و اسهال همراه شد. بتهوون از کمی پیشتر به ناشنوایی مبتلا شده بود و بیماریاش در این سالها رو به وخامت گذاشته بود، اما وی همچنان به فعالیتاش ادامه داد و سمفونیهای سوم و پنجمِ خود را به ترتیب در سالهای ۱۸۰۴ و ۱۸۰۸ منتشر کرد. ناشیگری بتهوون در رفتار با زنان، ارتباط او را با آنها بسیار مشکل میساخت؛ اغلب به دام عشق زنانی میافتاد که ازدواج با آنها برای او محال بود. بتهوون نیز مانند دیگر افرادی که در دورهٔ انتقالی قرار میگیرند، به سختی در سبک کلاسیک میگنجید، چرا که شخصیتِ قهرمانانه، اندیشه و نبوغِ بتهوون، در آرمانهای رمانتیک تحقق مییافت. بهنظر برامس، این کانتاتها بهطور مشخصی نمایانگر سبکِ بتهوون بودند و بهعنوان یک پیامِ روشن، موسیقی او را از سنت کلاسیک متمایز میکرد.
وی دوباره در سال ۱۸۲۱ برای مدت طولانی بیمار شد و تحویلِ قطعهٔ «میسا سولمنیس» را در سال ۱۸۲۳، سه سال پس از موعد مقرر به اتمام رساند. وی شخصیتی مهم در انتقال بین دورههای کلاسیک و رمانتیک در موسیقی غرب بود و یکی از بزرگترین آهنگسازان اروپایی به حساب میآید. برادرزادهاش کارل گفتهاست که دلیل این عدم موفقیت، آن بود که «بسیاری از افراد (قبلاً) از کشور رفته بودند».∗ این آخرین کنسرت عمومی بتهوون بود. سبک موسیقی بتهوون به سختی در موسیقی کلاسیک میگنجید، چرا که شخصیتِ قهرمانانه، اندیشه و نبوغِ بتهوون، در آرمانهای رمانتیک تحقق مییافت. آثار بتهوون در همهٔ سبکها، همچنان اصلیترین رپرتوار موسیقی کلاسیک در نظر گرفته میشود. گفته میشود نوآوریها و بیان شدیدِ شخصی وی در کارهای این دوره کاملاً مشخص است، چنانکه «کوارتت زهی، اپوس ۱۳۱»، را در هفت موومان ساخت و به «سمفونی نهم» در آخرین موومان، حجم زیادی از نیروی گروه کر را به ارکستر اضافه کرد. این سمفونی که شماره ۹ نام گرفت، اولین سمفونی با گروه کر در تاریخ موسیقی است. تنها اپرای وی که فیدلیو نام دارد و برای اولین بار در سال ۱۸۰۵ اجرا شده بود را در سال ۱۸۱۴ به نسخهٔ نهایی رساند، میسا سولمنیس در سالهای ۱۸۲۳-۱۸۱۹ ساخته شد، و آخرین سمفونیاش را نیز در سالهای ۱۸۲۴-۱۸۲۲ ساخت.
بنویسد. این اثر نخستین بار در ۸ دسامبر بههمراه هفتمین سمفونیِ وی در یک کنسرت خیریه برای قربانیان جنگ اجرا شد. وی سرانجام پس از چند ماه بیماری و بستری، در سال ۱۸۲۷ درگذشت. در آغاز عصر روشنگری اروپا، مردم، مقدار زیاد و باورنکردنی زمان و پول برای تختخواب صرف میکردند. وی بعداً توسط آهنگساز و رهبر ارکستر، کریستیان گوتلوب نیفه موسیقی آموخت و تحت نظارت او نخستین اثرِ خود، مجموعهای از واریاسیونها برای ساز شستیدار را در سال ۱۷۸۳ منتشر کرد. دورهٔ «اولیه» حدوداً تا سال ۱۸۰۲ ادامه دارد، دورهٔ «میانی» از سال ۱۸۰۲ تا ۱۸۱۲ را شامل میشود و دورهٔ «پایانی» از ۱۸۱۲ تا زمانِ مرگ وی در سال ۱۸۲۷ است. زندگی حرفهای او معمولاً به دورههای «اولیه»، «میانی» و «پایانی» تقسیم میشود. همچنین از او بهعنوان کسی که رابطهٔ دردسرساز با معاصرانش داشتهاست، یاد میکنند. گوته ابتدا نمیخواست که اثری از بتهوون بشنود، اما بالاخره مجبور شد که به آن تن دردهد و موومان اول سمفونی شماره پنج را بشنود. This has be en g enerat ed by G SA Con tent Generat or D em oversi on.
استعداد موسیقیاش در سنین کودکی آشکار بود، و در ابتدا توسط پدرش یوهان فان بتهوون به سختی و فشرده آموزش داده میشد. اگر از دهان کمک می گیرید مراقب باشید حین باد کردن آب دهان به داخل محفظه نرود چون باعث آسیب رساندن به سوپاپ می شود، برای راحتی کار پیشنهاد می شود از پمپ کوچک استفاده کنید، با قرار دادن نازل پمپ به دهانه ی دریچه ابتدا کمی محفظه را باد کنید تا بدنه از فشردگی خارج شود بعد تا جایی که بدنه منعطف می شود باد کردن را ادامه دهید، پس از پایان بادگیری سوپاپ عدم بازگشت هوا را به دریچه باز گردانید تا هوا خارج نشود. او در طول زندگی خود آثار بسیاری آفرید که نُه سمفونی، پنج کنسرتو پیانو، یک کنسرتوی ویولن، سی و دو سونات پیانو، شانزده کوارتت زهی، دو مس و اپرای فیدلیو از آن جملهاند. کارل چرنی نوشت که در سمفونی «نفسی تازه، سرشار از جنب و جوش و نیروی جوانی دمیده شدهاست» و اینکه «همان اندازه قدرت، نوآوری و زیبایی در آن هست که در دیگر آثار این مرد اصیل وجود دارد، اگرچه او یقیناً گاهی چنان موسیقی را نوشته که کلاهگیسداران قدیمی سرِخود را (به علامت قیمت بالش بادی رضایت) تکان دهند». در فرهنگ سیاسی دوران باروک، این باور وجود داشت که قدرت هر کشور در وجود فیزیکی پادشاه و ملکه قرار دارد.