آیا این اشتباهات ساده را در بالش بادی مرتکب می شوید؟
محبوبیت تجدیدشدهٔ بتهوون منجر به تقاضا برای احیای (بازنویسی) اپرای فیدلیو شد که سومین نسخهٔ اصلاحشدهٔ آن در اولین اجرای ماه ژوئیه همان سال، با استقبال خوبی روبرو شد. حتی گفته میشود که وی کارِ موتسارت را به خاطر ساختن اپرای دون ژوان نابخشودنی میدانست و گفته بود که او با این کار نبوغ موسیقی و بزرگی خود را آلوده کردهاست. از این پس قصد دارم راهی جدید را طی کنم». ، در خارج از وین، سفر کرد تا تلاش کند خود را با شرایط جدید وفق دهد. زندگینامهنویسان دلایل مختلف دیگری را نیز مطرح کردهاند که در کاهشِ فعالیت وی نقش داشتهاست، از جملهٔ آنها را علاقههای او به عاشقی و ارتباط با زنان یا سیاستهای سانسورِ شدیدِ دولت اتریش میدانستند. وی در ۲۶ مارس ۱۸۲۷ در سن ۵۶ سالگی درگذشت. پس از درگذشت کاسپار در ۱۵ نوامبر ۱۸۱۵، بتهوون بلافاصله وارد یک درگیری حقوقی طولانی با همسرِ کاسپار، یوهانا فان بتهوون، شد که موضوع آن گرفتنِ سرپرستی کارل، فرزند کاسپار و یوهانا، پس از نه سالگی بود.
This article was done with GSA C ontent Generator Demoversi on!
↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۶۶. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۴۷-۴۸. ↑ رولان، زندگانی بتهوون، ۳۰. ↑ Nettl 1994, p. ↑ «دیانای بتهوون به دست آمده از موهای این آهنگساز از چه رازهایی پرده برداشت؟ این آهنگ به شدت در او تأثیر کرد ولی گوته نمیخواست که هیجانش نمایان شود و گفت: «این آهنگ هیچ تأثیری ندارد جز اینکه فقط شخص را به تعجب میاندازد» اگر چه کمی بعد گفت: «این آهنگ پرعظمت و شگفانگیز بود، گویی تمام بنای ساختمان میخواست فرو بریزد». آنتونی ازدواج کرد و در اواخر سال ۱۸۱۲ با همسرش وین را ترک کرد و هرگز با بتهوون ملاقاتِ دوباره نداشت (یا ظاهراً اینطور به نظر میرسد)، اگرچه در سالهای بعد بتهوون با علاقهمندی از او نوشت و صحبت میکرد. این دفترچهها حاوی مباحثی در مورد موسیقی و سایر موارد هستند که بینش و تفکر او را نشان میدهد. بتهوون به این درخواستها پاسخ مثبت داد، زیرا او نتوانست مانع از فعالیت ناشران دیگر برای انجام تنظیمهای مشابهِ در آثارش شود. روابط تجاری بتهوون با ناشران نیز در سال ۱۸۰۲ بهتر شد. وی دوباره در سال ۱۸۲۱ برای مدت طولانی بیمار شد و تحویلِ قطعهٔ «میسا سولمنیس» را در سال ۱۸۲۳، سه سال پس از موعد مقرر به اتمام رساند.
نیز اجرا شدند. واکنشها به این اجرا متفاوت بود اما کنسرت از نظر مالی موفقیت داشت تا جایی که بتهوون توانست بهایی سه برابرِ هزینهٔ یک بلیط معمولی را برای تماشای اجرا مطالبه کند. قبل از اجرا نیز مراسم همراه با آشوب بود، زیرا با آمدن بتهوون بر روی صحنه، تماشاگران با تشویق ایستاده پنج بار برای او کف زدند و این در حالی بود که طبق تشریفات رسمی در اتریش، برای ورود خاندان سلطنتی، سه بار کف میزدند. طبق روایت کارل چرنی، بتهوون در این دوره گفته بود: «من از کارهایی که تاکنون انجام دادهام راضی نیستم. اوایل سال ۱۸۰۱، بتهوون در نامههایی برای دوستانش، راجع به علائم و مشکلاتی نوشت که هم در زندگی حرفهای و هم در زندگی اجتماعیاش، برای او مشکل ایجاد کرده بود (گرچه احتمالاً برخی از نزدیکانش قبلاً از این مشکلات آگاه بودند). وی اعتقاد داشت که موسیقی بتهوون هیجان زیادی دارد و ممکن است آرامش او را که طی سالیان دراز و با رنج به دست آورده بود، برهم زند.
شاید مهلتی میخواسته تا با این مصیبت خو بگیرد، گرچه بتهوون آنقدر به شادی نیاز داشت که اگر نمییافت، آن را خلق میکرد. بتهوون ۱۴ اثر خود، از جمله «تریو پیانو» (اپوس ۹۷) موسوم به تریوی آرشیدوک (۱۸۱۱) و میسا سولمنیس (۱۸۲۳) را به رودولف اهدا کرد. در تابستان ۱۸۱۴، بتهوون برای اولین بار و پس از پنج سال کمکاری، یک سونات پیانو (شمارهٔ ۲۷، اپوس ۹۰) را آهنگسازی کرد. آنتون شیندلر دوست نزدیک بتهوون مینویسد: «او سراسر عمرش را به پاکی و عفافی دوشیزهوار گذراند و هرگز ضعف نفسی نداشت که به خاطر آن وجدانش در خورِ ملامت باشد». شیندلر دوست نزدیک بتهوون میگوید پس از خودکشی نافرجام کارل، بتهوون به یکباره مانند پیرمردی هفتاد ساله و شکسته بهنظر میرسید و اگر کارل مرده بود، بتهوون نیز درمیگذشت، هرچند پس از چند ماه این اتفاق افتاد. بتهوون با عصبانیت میگوید که «ارزش هنرمند بیشتر از اشراف است. بتهوون بر خلاف گوته، هیچگاه در خدمت اشراف وین نبود و بر این اعتقاد بود که «هنرمندان بهاندازهٔ اشراف قابل احتراماند». در این دوره همکاری برادرش کاسپار با وی (که پیش از این بهطور اتفاقی به او کمک کرده بود)، تداوم یافت و او شروع به ایفای نقش یک بزرگتر در مدیریت امورِ بتهوون کرد.
اگر شما این مقاله را تحسین می کنید، مایلید اطلاعات بیشتری در مورد بالش بادی اینتکس بدست آورید به سایت ما مراجعه کنید.